Germinate

کلید اسرار

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۴۷ ب.ظ
نویسنده : Divine Girl

هی گایز 

چطور مطورین؟ من که امروز خیلی دپ و بد اخلاق بودم، اما الان خوبم :) خدا منو بابت بلاهایی که وقتی بداخلاقم سر اطرافیانم میارم ببخشه

امروز کلا تو دکتر بردن مامان تعریف شد. کل روز هوا ابری و سرد بود، هر از گاهیم چن تا قطره بارون می خورد تو سر و صورتت... خیلی حالم بد بود ولی تو غروب زدم بیرون و یکم قدم زدم، بعدشم یه دوش گرفتم و حالم جا اومد. 

بالاخره لوسیفرو تموم کردم و اسکوئید گیمو شروع کردم :) همیشه از بقیه عقب تر بودم...

امروز داشتم فک می کردم، به اتفاقاتی که تو این مدت افتاد... به تجربه هایی که دارم کسب می کنم... در گذر این اتفاقات فهمیدم چقدر آدم ها غیر قابل اعتمادن، قبلا هم اینو می دونستم ولی فک می کردم آدمای ساده و یکرنگ که بشه روشون حساب کرد پیدا می شه، فقط به تور من نخوردن ، ولی خب... تو این یکی دوماه یه عالمه بلا سرم اومد تا اعتراف کنم که هیچکس قابل اعتماد نیست، چقدر رفاقت ها مزخرفه، چقدر آدمها دورو هستن، چقدر احساسات و حرفها دروغه... و در آخر همه ازت دنبال آتو و نقطه ضعف پیدا کردنن و تا وقتی کنارتن که به نفعشون باشی... وقتی به درد نمی خوری یا بینتون بهم خورده با همون نقطه ضعفت دهنتو سرویس می کنن...

یه چی گفتمااا، من همیشه از بقیه عقب ترم... واقعا همین طوره. یکم دیر راه میفتم و متوجه میشم و احساس می کنم تازه متوجه بازی ای که توی آدما وجود داره شدم. از این به بعد من هم باید بازیگر خوبی باشم... باید یاد بگیرم و مطمئنم می تونم... اما الان نه... میدونی الان دلم چی می خواد؟ دوباره برگردم تو غار تنهاییم. از همه خسته ام :( دهنم رو که باز می کنم تا حرف بزنم ترس کل وجودمو می گیره. انگار همه جمع شدن تا بهم ضد حال بزنن... هر کاری می کنم تهش می فهمم اشتباه بوده... نمی دونم، حس می کنم بار سنگینی روی قلبمه... حس غربت و تنهایی...

سلام

من همین الان از طریق وبلاگ های به روز شده با وبت اشنا شدم🙂

اشکال نداره نگران نباش منم حیلی وقتا از بقیه عقب میمونم 

مثلا من هنوززز کویین گمبیت رو ندیدم🥺

در کل بدون تنها نیستی😂

سلااام 
خوش اومدی :))) امیدوارم خوشت اومده باشه
من اونم ندیدم :دی 
خیلی حس خوبی داره تنها نبودن، مرسی 

اخی چقد قالب وبت خوبه

خوب زندگی همین تجربه هاست

ولی وقتی برای پستت مداوما از همیشه استفاده کرده بودی

یعنی اینکه تو همیشه این بلاها سرت میاد ولی ازش درس نمیگیری

و زندگی اونقدر تکرار میکنه درسشو که تویاد بگیری همین.

خوبی از خودته مرسیییی
دقیقا همیشه این بلا سرم میاد و نمی فهمم، همش میگم این با قبلیا فرق داره، واقعنم فرق داره این از قبلیه بدتره... اما ایندفعه از استرس و ناراحتی تا مرز سکته رفتم... به نظرم وقتشه که بفهمم... چون مرحله بعدی واقعا به فنا میرم

قالبو ببین جون بابا:)⁦(◍•ᴗ•◍)⁩

زندگی همینه الی

زندگی بازی تجربه های ماست:)

 

جون به چشمای نازت ^_^
بدجور به بازی میگیره... 
همینه و بازم من دوسش دارم :(

بایدم دوستش داشت^.^

اساسا* یاد ساختمان پزشکان بخیر برای خودش اسکویید گیمی بود با مامان نیما:()* ما دوست داریم تجربه کنیم و همین تجربه ها اساس زندگی ما میشه 

مثلا یک بچه ی کوچیک شیطونه و ما هرچی بهش بگیم نکن زشته اخه گوش نمیده ولی وقتی خودش بلا سرش بیاد دیگه نمیره اون طرف *.*

ما هم تا ابد همون بچه ایم که یه اشتباه رو تا تجربه نکنیم سمتش میریم:)

به قول معین با شاید عماد تو رمان این مرد امشب میمیرد : تنها انگیزه ی تو لذت انجام ممنوعه است*-* 

ما هم همین تجربه ها ممنوعه ها انگیزه ی حیات بهمون میدن°^°

چه روانشناس شدم:|😂💔

 

واقعا درست میگی 
من هزارنفرم بگن کارت اشتباهه تا خودم سرم به سنگ نخوره ولش نمی کنم... تازه وقتیم سرم به سنگ خورد میرم از یه طریق دیگه اشتباه می کنم...
روانشناس جذاب من 😍😄

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی