Germinate

قوز بالا قوز

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۰، ۰۵:۴۵ ب.ظ
نویسنده : Divine Girl

چقدر من احمقم آخه... این چه کاراییه می کنم خدایا خودت منو متوقف کن... عجب گندی زدم...

دیشب تا صب خوابم نبرد، صب یکی دوساعت خوابیدم و پریدم بالا از خونه زدم بیرون. کلی راه رفتم، مخابرات میگه وایفای به خاطر خط ها خرابه و نگیری به نفعته... خب من برم خدا تومن پول بسته بدم؟

بعدشم که دور زدم شهرو...

رسیدم خونه خسته و له رفتم دیدم رفیقش بهم زنگ زده... یه چی بگم، قبل از اینکه اون بهم شماره بده من رو رفیقش کراش زدم... حالا همون زنگم زده بود، گفت می خواستم ببینم چی شده اون که هیچ خبری ازش نیست... بحث به چرتو پرت کشیدو یهو گفتم بیا ببینمت... سریع لباس پوشیدم و خودمو رسوندم بهش... نشستیم دوتایی سفره دلامونو پهن کردیم و کلی حرف زدیم... از صب هیچی نخورده بودم یه چیزی زدیم و اومدم خونه...

خواهری وقتی فهمید با رفیقش بودم کل پراش ریخت... گفت تو می خوای بری باهاشو، خیانت کردی اینا رفیقن و اینا واست نقشه ریختن و این حرفا... منم دلم آشوب شد...

الان اومدم خونه، حالم بده، خوابمو نرفتم، غذا نخوردم به جز یه شیرموز، حالت تهوع دارم و نمیدونم چیکار کنم... باید تا سه ربع دیگه هم خودمو برسونم به کلاس... خدایا چخبره؟ نمیرم؟

هعی الی هیچ وقت به رفیق یه پسر اطمینان نکن D: 

پسرا شده برای امتحان طرف مقابل دوست خودشون رو میفرستن+.+ همیشه وقتی با دوست کسی بودی چه دختر چه پسر بگو اگر من اینقدر میشناسمش اون صد برابر روش شناخت داره:) 

بعدم الی... با یه کراش و شماره و درد و دل کردن هیچ کس نمیشه محرم آدم:] 

مهم نیست الی حالت نباید بد باشه-.- 

اما سعی کن زیاد چه به دوستش چه به خودش رو ندی ^.^ 

تجربه ی اطرافیان ثابت کرده حتی اگر این رابطه ها شکل بگیره و دختر قبلش با پسر صمیمی زیاد شده باشه تو طول زندگی دو طرف بهم شک دارن•.•

من اعتماد نکردم ولی اگه بدونی چه اتفاقایی افتاد :) الان فقط دارم می خندم
شبش بهم پیام داد و گفت منم روت کراش داشتم و زیرآب رفیقشو زد و گفت بیا با هم باشیم قایمکی... منم گفتم میدونم رفیقت کنارته، عاره من روت کراش داشتم ولی نمی خوامت بعدم بلاکش کردم، رفیقشم بلاک کردم... 
دیشب اونی که با من بود رفت پی وی خواهرم گفت رفیقم گفته الی رو من کراش داره و پیشنهاد رابطه داره و چصناله بعدم شروع کرده به لاس زدن و ابراز علاقه، خواهرمم اونو بلاک کرد... یعنی فقط دیشب خندیدیم... خدا رو شکر فقط که من فاز احساسی با طرف نداشتم وگرنه می سوختم... تجربه خوبی بود، به عنوان تفریح
حال بدمم به خاطر بی خوابی بود، گرفتم خوابیدم اوکی شدم :)
قربونت برم که انقدر به فکر و مهربونی
مرسی که هستی کنارم

سلااام

متاسفانه با نظر قبل موافقم :))

سلاااام
خوبی؟
خوشبختانه تموم شد همه چی :)

الی دختر گفتی چند سالته؟

۱۲ الی ۱۴ -_-

خدا بگم چیکات کنه :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

:))))))))))))))
:*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی