Germinate

پس از طوفان

جمعه, ۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۱۶ ب.ظ
نویسنده : Divine Girl

                  

 

همیشه وقتی یه روز نحس دارم تا یه تایمی آرامش برقرار میشه، خوبه... دیشب تا کلی وقت فکر کردم و به نتیجه رسیدم قرار نیست فقط من حق عصبانی شدن و اشتباه کردن داشته باشم... اوکی... می بخشم ولی... فکرم درگیره... اینطوری نمی شه ادامه داد. 

وقتایی که فکرم درگیره میفتم به جون خونه، اول اتاقو کلی تمیز کردم بعد افتادم به جون گاز و سینک بعد هم رفتم توی هال و کلی گردگیری کردم... منتظرم هوا یکم خنک تر بشه خونه رو جارو کنم  و برم تو حیاط لباس بشورم و برم حمام...

چقدر نقاشیم زشت شد ولی انگار چند روز بود دست به کار نشده بودم، آدم اگه تنبل بشه کارشو باید از اول شروع کنه... آممم میدونی خیلی دلم یجوریه... دوست دارم برم کلاس... اینطوری دارم اذیت میشم...

مامان و بابام جفتشون آسه میرن آسه میان و منتظر نگاهم می کنن ببینن برمیگردم به حالت عادی یا نه... دیشب خواهری رفته خونه هی بهم پی ام میده، جواب دادم ولی با ذوق نه خودش خاموش شد. قرار بود با مینا و ندا بریم بیرون، یهو مینا گفت من اون پسره که تو مسافرت باش آشنا شدیم رو میگم بیاد. خواهری از حرص هی جلو مامان میگفت اگه بری فلان میکنم و به مامان میگم چکارا میکنی... مامانمم که کلا بنده زبون خواهرمه شروع کرد حرف بار کردن. بعد قرار شد خواهری هم باهامون بیاد... منم دیشب گفتم اصلا نمیام، ندا گفت اگه تو نری منم نمیرم، خواهریم گفت تو نری منم نمیرم کلا کنسل شد... همینقدر بدجنسم من :))) خوشم نمیاد مینا ما رو ببره واسه کثافت کاریاش که بعدم اگه اتفاقی بیفته بندازه گردن ما... باورتون نمیشه ولی مینا همینقدر تباهه... خواهر منم داغون تر از اون... اونوقت دوباره همه چی میفته تقصیر من -_- به ندا گفتم بپیچونشون تنهایی باهم میریم...

برم سراغ بقیه ی کارهام... فعلا

نقاشیت قشنگ شده خره چرت نگو

 

عههه؟! 
دمت گرم صبا :)))

خوب خداروشکر که بهتر شدی

وای الی چقد اینها بی فکرن واقعا هم شرشون دامن هرکی همراهشون رو میگیره!

فکر میکنم خواهرت تهدیدت کرد که اونم بتونه بیاد.

کلا کله ام سوت کشید چقد خیانت عادی شده اخه.

قربونت موجای مهربونم 
بعد فکر کن موجا به شدتم دوروئه یعنی میاد پیش ما غیبت بقیه رو میکنه، پیش بقیه غیبت ما رو... :/ خیلی ازش میترسم...
نه فقط حسادت میکرد :/ متاسفانه خواهر من حالت چشماش همه چیشو لو میده...
وای موجا من اصلا یه تایمی خیانت اصلا تو ذهنم نمی گنجید، ولی اینا اعجوبه ان... مینا با همه سریع دوست میشه، بعد یکی دیگه از بچه های اکیپ با شوهرش دوسته و این فقط یه قسمتی از افرادیه که این چندوقت دیدم راحت میرن خیانت می کنن...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی