سلااام، حالتون چطوره؟ دو روز نبودم فک کنم... به علت مصرف بیش از حد نت و اتمام بسته :]

میدونید چقدر پرحرفم و اگه بخوام از این دوروز بگم هیچکدومتون تا آخرش نمی خونید. دو روز پیش به عنوان پیاده روی به خواهری گفتم بیا بریم خرید درمانی :) "ک" بهش زنگ زده بود و خواهری هم بهش گفته بود نمیایم پیاده روی، می خواهیم بریم خرید که اونم گفته منم میام -_- چرا حذف نمی شه از زندگیم؟ 

به هر حال با هم رفتیم و یه جفت کفش و لباس واسه باشگاه خریدم و کرم مو :/ خواهری هم ست کفشام مشکیشو خرید با دو دست لباس واسه خواهرزاده کوچیکه... بعدم اومدیم خونه، از خرید انرژی گرفتم. قرار شد هفته دیگه یک شنبه بریم مسافرت و سه شنبه برم باشگاه :) ظهرش هم از سر بیکاری رفتم‌سراغ نقاشی قبلیم و کاملش کردم. یعنی طرح اولو توی یه عکس دیگه پیدا کردم، بعد که کشیدمش اینو پیدا کردم و کاملش کردم.

خواهری به ک گفته دیگه نمی تونه بیاد پیاده روی، منم گفتم می خوام برم باشگاه، اونم گفت بیاین یه روز دیگه با هم‌باشیم، رفتیم بیرون و کلی دور دور و نشستیم توی یه پارک خوشگل و تقریبا ۹ بود که اومدیم سمت خونه، "ک" رو رسوندیم و خب نذاشت بریم و تعارف زد بریم تو که تا نزدیک یازده اونجا بودیم، بهمون روسری هدیه داد  -_-  بعدم اومدیم خونمون ساندویچ الویه خوردیم دور هم و خواهری رفت. ظهرشم طرح دوم رو کشیدم. بوی پیشرفت میاد مگه نه؟

امروز هم فقط کل لباسا و کمدم و لوازمم رو تمیز کردم و واسه خودم ماهی درست کردم. الانم باید برم فسنجون واسه شام بپزم -_- بعله فعلا...