اوکی، فکر نکنم بتونم چیز خاصی بنویسم. امروز همه چی تموم شد، رفتیم محضر و صیغه طلاق هم جاری شد، تا چند روز آینده هم اسممون از شناسنامه همدیگه پاک میشه و انگار نه انگار اتفاقی افتاده :| سعی کردم خودم رو خوب نشون بدم کل روز، امیدوارم موفق شده باشم... مغزم کار نمی کنه، واقعا انگار تعطیل شده، هیچی توش نیست... نمی دونم چه مرگمه... زمان لعنتی هم حرکت نمی کنه... چرا رنج تموم نمیشه؟