شاید احمقانه باشه ولی هرچقدر دنیا بهم نشون میده که باید دهنمو ببندم و از همه دوری کنم، بازم مقاومت می کنم. چرا انقدر دهن من بی موقع باز میشه؟ چرا انقدر زندگی مزخرفه؟ واقعا دوستش ندارم و ازش راضی نیستم. حالم از این دنیا و آدم هاش بهم می خوره، هرروز همه دست به دست هم میدن تا منو تحقیر کنند، ببینند چی می خوام و همون رو ازم بگیرن یا انقدر دورش کنن که دستم بهش نرسه. چرا باید با خونوادم چهار دهه فاصله سنی داشته باشم که هیچیمون بهم نخوره؟ چرا باید دائم جنگ اعصاب داشته باشم؟ 

واقعا چرا این دنیا دکمه alt و F4 رو نداره؟