Germinate

دراگون 🎀

 دیروز حالم افتضاح بود راستش از صبح اعصابم به هم ریخت. همکار فتنه وحشتناکم مث همیشه اذیتم کرد و من یه چیز وحشتناک تر از اون دیدم: خودم... داشتم دوربین ها رو واسه یه مشکل چک میکردم که یهو خودم رو دیدم. راستش اول خودمو نشناختم و گفتم‌این هیولا چیه و وقتی سرشو برگردوند دیدم او مای گاد این هیولا خودمم. راستش قبلا اون اضافه وزنه زیاد به چشم نمیومد ولی الان تو چندماه اخیر خیلی خیلی خیلی زیاد شده. بعد از ظهر خودمو روی وزنه چک کردم و دیدم دارم پر توان به ۹۰ کیلو میرسم. عصرش دوستم ازم خواست بریم بازار و من فقط تونستم پیراهن گشاد بابام رو بپوشم و از پوشیدن لباسای خودم که ذره ای فیت تنم باشه وحشت کردم. کل روزو عصبی بودم و اون بنده خدا هم خبر نداشت و واسه اینکه خوشحالم کنه رفت قایمکی واسم یه تیکه کیک شکلاتی خرید و من واسه این که ناراحت نشه با بغض قورتش دادم فقط. بعد از اینکه رفیقمو رسوندم رفتم تو خیابونا و سعی کردم با سیگار خودمو اروم کنم که چون به بدنم همچین چیزایی اصلا نمیسازه صرفا حالمو بدتر کرد. شب رو هم با گریه تا دیروقت بیدار بودم...

صبح که بیدار شدم مامانم با نگرانی اومد پیشم و گفت چیزی شده؟ تصادف کردی و به من نمیگی؟ کسی بهت حرفی زده؟ گفتم نه مگه چیزی شده؟ گفت تموم شبو تو خواب ناله میکردی منم نگرانت شدم فکر کردم برات اتفاقی افتاده...

کل روزو تو تخت گذروندم با اینکه حوصلم‌سررفته و حتی کارای خونه رو هم نکردم. فقط خوردم و خوابیدم، خوردماااا ... 

این همه سال با این بدن درگیر بودم. هر رژیم و ورزشی رو تجربه کردم ولی تهش نتیجه شد این... بمیریم راحت شیم بابا. الان ۲۷ سالمه پسفردا هزارتا درد و مرض میگیرم به زجر میمیرم الان بمیرم بهتره.

ناشناس
۰۷ تیر ۰۴ , ۲۱:۱۲

چی بگم والا 

پاسخ :

هیچی 
موجا ...
۰۷ تیر ۰۴ , ۲۲:۱۴

بابت خط اخر پستت دوراز جونت

الی بارهاگفتم باخودت بدنت مهربون باش شماتت نکن خودتو

اضطراب و استرس خودش عامل کاهش متابولیسم واضافه وزنه

پس سعی کن ذهنت رو اروم کن عین اثر مرکب بگو من روزی سه قاشق برنج کمتر میخورم از نون مصرفیم یه کف دست کم میکنم تصمیم میگیرم بجای کیک شکلاتی پروتیین بار یا نمیدونم خرما بخورم بجای شکلات از شکلات تلخ 80درصد یه بالا مصرف کنم

بجای هله هوله پرکالری مثل چیپس و پفک یا فست فودی 

بیا جایگزین های کم کالری و مفیدو پیدا کن

مثلا اگرهرشب فست فود میخوری الان هفته ای یکبار بخور و...

پاسخ :

وای خواهر اگه بدونی چقدر من تصمیم گرفتم و فایده نداشت. نصف اضافه وزنم به خاطر کورتیزول بالا و استرس مزمنیه که دارم بقیشم سر پی‌سی او اس کوفتیه 
اصلا توی یه چرخه افتضاحی افتادم‌که همه مشکلاتم داره همدیگه رو تقویت میکنه... کاش می تونستم از پسش بربیام‌ولی واقعا نمی شه 
صبح تا ظهر که سر کارم دائم در حال خوردنم تو خونه هم ریزه خواری نمیکنم ولی حجم غذای ناهار و شامم بالاست. دائمم بدن درد و خستگی دارم تکون خوردن هیچی. حتی کارهای خونه رو هم‌نمی تونم‌بکنم. فست فودم در حد هفته ای یکبار... 
رژیم گرفتن یا سالم‌خوری برام‌راحته ولی در حد چند روز 
مثلا امروز گفتم صبحانه م زیاد بود دیگه خوراکی قند دار نمی خورم یهو صابکارم زنگ زد باهم بحثمون شد دیدم‌تو دستم‌یه نوشابه س که هم واسه ورم‌معده م افتضاح بده هم واقعا هیچ‌نیازی بهش نداشتم. اصلا برای من گرسنگی معنا نداره بر اساس احساسم غذا می خورم. گاهی وقتا یه روز کامل‌هیچی نمی خورم ولی وقتایی که ضربان قلبم میره بالا یا یکذره بهم میریزم کل روزو در حال خوردنم. گاهی وقتا حالت تهوع و نفرت دارم نسبت به غذا ولی دوباره میرم‌سراغش. اصلا رابطه م با غذا عجیبه 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Edited By Naghl Powered By Bayan