خوشبختی در عمق ذات ماست. جایی که کسی به آن دسترسی ندارد و از چیزی تاثیر نمی‌پذیرد. وقتی سعادت وابسته به عوامل بیرونی باشد، هر لحظه با از دست دادن هر کدام از این عوامل فرد می‌شکند.

در باب حکمت زندگی

آرتور شوپنهاور

 

باید فکر کردن درموردت رو تموم کنم. تو بیشتر از هرچیزی تو این مدت از من انرژی گرفتی، شایدم نه، بهش که فکر می کنم خیلی ترسناک میشه. تو تمام این مدت من بزرگترین دشمن خودم بودم... توی یه استخر کوچیک نشستم و وقتی که خودم رو توی آب پایین میکشم فریاد کمک سرمیدم و از زندگی شکایت میکنم... 

امروز وحشتناک خوب بود، یه روز پر از کیک های خوشمزه، خوردن ناهار بین کسانی که دوستشون دارم تو یه جای خوشگل، آتش روشن کردن زیر درختا و تماشای بارون، ماشین سواری با یه موزیک خوب و آروم تو هوای بارونی، چرت کوچولو روی کتاب "در نهایت هردو میمیرند"، دوباره بیرون زدن و آتش روشن کردن زیر نور ماه و چایی و کلی خندیدن تا وقتی که خسته بشیم، پوشیدن بارونی و لباس گرمی که سال پیش خریدی و یهویی الان ترند شده و... :)))) 

امیدوارم روزای خوب موندنی بشه و منم پولدارتر بشم 

چون بیشترین چیزی که بهش نیاز دارم پوله الان، تا چند ماه طول میکشه تا زندگیم روی روال بیفته...

امروز برای اولین بار بعد از بحث با مامانم سعی کردم درکش کنم و بهم حس بهتری داد، فقط من نیستم که ممکنه عقده، کمبود، تروما، طرحواره، استرس، اورثینک، درد، نیاز، رفتارای خاص و یا هرچیز دیگه ای داشته باشم. بقیه هم طبق همینا رفتار می کنن... خیلی دارم خودمو اذیت می کنم در حالی که گاهی وقتا آدم فقط باید درک کنه، کنار بیاد و سعی کنه به خاطر قضاوتی که تو ذهنشه آسیب نبینه...