Germinate

خیلی عجیبه، مگه نه؟

دوشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۱، ۱۱:۵۳ ب.ظ
نویسنده : Divine Girl

اومممم چطور بگم؟

وقتی از دور دیدمش با ذوق ازم استقبال کرد و اولش محو همدیگه شدیم، بعد از چهارماه بالاخره همدیگه رو دیدیم، اولش حسابی سر موهای کوتاه شدش مسخره بازی درآوردیم بعدش هم شروع کرد به پر حرفی مثل بچه های دبستانی که بعد از یه روز پر ماجرا می خوان تند تند همه چیزو واسه مادرشون تعریف کنن. با ذوق دستاشو تکون میداد و نگاهم می کرد تا خفن بودنش رو تایید کنم :) انگار با اینکارش می خواست یخ دیدار بعد از طولانی مدت رو  بشکنه و گرم بشیم که کاملا موفق بود... بقیه تایم به لش کردن و حرفهای محبت آمیزش گذشت، گفت که چقدر دلش برام تنگ شده و ... 

آدم فرق محبت واقعی و دروغ رو درک می کنه، می فهمه چه حرفی از ته دله و کدوم حرف از سر دوروییه، من عاشق هر از گاهی دوستت دارم گفتنای با خجالت و خنده ریزشم ولی وقتی بهش نگاه می کنم و حواسش نیست تو فکر فرو میرم که یه چیزی درست نیست، یه جای کار می لنگه و من هرگز نمی تونم یه دونه از اون دوستت دارم ها رو قلبا بپذیرم... این بی اعتمادی از کجا میاد و چرا هست؟ حس ششمم می گه فرار کنم قبل از اینکه زمانی متوجه بشم علت این بی اعتمادی واقعی بوده و قلبم بشکنه... 

قبلا هم این تجربه رو داشتم... زمانی که نیما تا لحظه آخر اصرار داشت بهم علاقه داره ولی یهو بهم گفت یا با تموم اشتباهات من بساز یا برو از زندگیم بیرون

یعنی آخرش چی میشه؟ با قلبی سرشار از محبت ازش جدا شدم و فکری درگیر. خواهری سر خیابون منتظرم بود که با هم بریم خونه و وقتی پیشش نشستم فقط سری تکون داد و گفت حیف از تو...

تازه فکرم درگیر رفیقمم هست، فکر کنم با یه آدم خیانتکار وارد رابطه شده و من نمیدونم چطور باید کمکش کنم

امروز علی تو تایم کاریم بهم زنگ زد، رفتم بیرون جواب دادم و همه گیر داده بودن که با کی حرف میزدم و چپ چپ نگاه می کردن  :/ صابکارم میگفت عاخه تو آدم اینطور غرق گوشی شدن نبودی  :/ کرکامممم

شاید علت بی اعتمادیت سابقه قبلی رابطه هات باشه 

همیشه شک درست نیست

اما خوب اینکه تو الان صددرصد هم باورش کنی

اونم درست نیست

وقتی یکی سربازه تحت فشار واقعا 

وممکنه هورمونها رو حرفها اثر بذارن 

دیگه خودت این چیزا رو میدونی

من خودم رو خیلی کنکاش میکنم 

الان احساسات درگیر نیست

و میتونم بیرون از خودم به قضاوت خودم و رابطم بپردازم

سعی کن خودت احساساتی نشی و کنترل رابطه دستت باشه 

 

نمی دونم علتش چیه 
بحث سربازی نیست من از یکسال پیش باهاش رابطه دارم و همیشه همینطور با من رفتار می کرده
اما خب من خیلی سخت گیرم و سعی می کنم غرق در این حرفها نشم... من صبرم زیاده و به این زودیا نقطه ضعف دستش نمیدم 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی