نقاشی جدیدم

نمیدونم چرا نتونستم بذارمش :((((

 

 

امروز جمعه ست، روز استراحته دیگه :))) منم همش دراز کشیدم... لوبیا سویای خشک دوست دارین؟ من عاشقشم، الان دارم می خورم...

عاممم چرا اومدم؟ نمی دونم فقط دلم خواست بیام و بگم می خوام از خودم تشکر کنم... چرااا؟ چون من خیلییییی وقته یه خنجر دستم گرفتم و روزی چندبار توی شکم خودم فرو می کنم و میگم اوکیییی حالا عادی باش... 

بچه که بودم زخم ها فقط از بیرون بود، در مقابل همشونم سکوت می کردم، معروف بودم به آروم و سربزیر بودن، حتی وقتی بهشون خوبی میکردم و منو رها میکردن، حتی وقتی که حس می کردم دارم از حس تحقیر میمیرم... از یه سنی به بعد، تقریبا ۱۹ سالگی، خودمم یه خنجر پیدا کردم، یکی بقیه میزدن ده تا خودم... به خاطر همینم شد که وقتی یکی بهم یه چی میگفت یهو بهش حمله میکردم... چون تو یکی میزدی ولی من یازده تا می خوردم... 

از خودم تشکر می کنم که با وجود همه اینا سعی کرد خوب باشه، مهربون باشه و کمک کنه... با وجود اینکه خسته بود تلاش کرد... و قول میدم که واسه بهتر شدن اوضاع تلاش کنم... خیلیییی خیلیییی... هیچکس رو مهم تر از خودم ندارم...