بالاخره تونستم :)

امروز کلی کار کردم، برنامه جدید واسم نوشته بود، از یک ساعت و نیم هم بیشتر طول کشید :/ کل لباسهام خیس شد با اینکه هوای اونجا خنک شد، به زور خودمو رسوندم خونه، واسه خودم اسپاگتی درست کردم و تا خوردم پشت بندش خوابم برد، خعلی چسبید، البته بعدش عذاب وجدان گرفتم، تایم نقاشیم رو خوابیدم. 

بیدار که شدم دوش گرفتم و کل بدنو روغن زدم و خواهری رسید، رفتیم بچه ها و مامانو گذاشتیم خونه زنعمو و رفتیم پیاده روی، خیلی خوب بود، هوا ابری بود و باد خنک میومد. یکم خرید کردم و برگشتیم، خونه زنعمو که رسیدیم خاله هم اونجا بود. یکم دورهم بودیم و رفتیم سمت خونه، دلمون نیومد بریم تو خونه و با خواهری و بچه ها رفتیم دور دور و لب آب و بعد رسیدیم خونه. واسه شامم حاضری درست حسابی زدم بر بدن :) 

چقدر حالم خوبه :) امیدوارم حال همتونم عالی باشه :)